بی معرفت های زندگیم را حذف کردم !
+ شاید حتی روان تر نفس بکشم
(غم نگاهم ... غم ازدست رفتن فرصت هاییه که خودم سوزوندمشون
شاید باید سوخته میشد
درهرحال هنوز منم و هنوز روزهای پیش رو)
یه دوستی هست
شاید ماه ها و ماه ها بگذره و ازش بی خبر بمانم
اما عجیب ... هرسال
۱۶ آذر
روز دانشجو را بهم تبریک میگه
و میره و میره و میره !!!!
(فی امان الله)
+ گاهی دوستی ها اینطوریند ! همینقد عجیب ! همینقد دووور
++ هیچی دیگه ! به قول همین دوستمون :
ای دانشجو / ای امید میهن/ روزت مبارک
از خدا پرسیدم :
اگر در سرنوشت من همه چیز را از قبل نوشته ای
آرزو کردن چه سود دارد ؟
خدا گفت : شاید نوشته باشم ؛
هر چه آرزو کرد همان باشد
+ شبهای محرمی میگذرونیم که چقد دلم میخواد خدا دستم را بگیره
بوسـه ی کــــهنــه ی عـــلاقــه :
از چشمهایم
چیز زیادی نمی توانی بخوانی
چون همیشه برق میزنند!
به لبهایم
باج می دهم هر روز
برای نگفتن آنچه نمی خواهم بدانی.
دلم...
دلم؟
حبس شده درون سینه ام
پر می کشد برای گفتن حرفی که
دنیا را به آتش و خون می کشد
.....
خدای عزیز محترم!
میشه لطفن یه مدت این در حــکمــتت را بندی
و به جاش در رحمت را باز کنی !؟
+ پیشاپیش مراتب سپاس خود را اعلام میدارم
++ امضا : بنده ی به بن بست رسیده ی این روزها