از خدا پرسیدم :
اگر در سرنوشت من همه چیز را از قبل نوشته ای
آرزو کردن چه سود دارد ؟
خدا گفت : شاید نوشته باشم ؛
هر چه آرزو کرد همان باشد
+ شبهای محرمی میگذرونیم که چقد دلم میخواد خدا دستم را بگیره
بوسـه ی کــــهنــه ی عـــلاقــه :
از چشمهایم
چیز زیادی نمی توانی بخوانی
چون همیشه برق میزنند!
به لبهایم
باج می دهم هر روز
برای نگفتن آنچه نمی خواهم بدانی.
دلم...
دلم؟
حبس شده درون سینه ام
پر می کشد برای گفتن حرفی که
دنیا را به آتش و خون می کشد
.....
خدای عزیز محترم!
میشه لطفن یه مدت این در حــکمــتت را بندی
و به جاش در رحمت را باز کنی !؟
+ پیشاپیش مراتب سپاس خود را اعلام میدارم
++ امضا : بنده ی به بن بست رسیده ی این روزها
یادم آید روز دیرین
خوب وشیرین
اول ترم
وقت بسیار درس اندک …
حال اینک روز آخر
روز تلخ امتحانات
آخر ترم
وقت اندک
درس بسیار ، درس بسیار ، درس بسیار !