میان این برهوت، این منم؛ من مبهوت

خاطرات خانوم معلمی که منم...

میان این برهوت، این منم؛ من مبهوت

خاطرات خانوم معلمی که منم...

آرزوها از تو

من دلم مردی را میخواد 

که بشه  باهاش سَــفـَــر رفت ...   

همیشه /هِــــی /مُدام !!!

پرچم شیرازیا بالاست

+ هـــــــــووررراا طــــلا

 

 

 

+ به شیرازی بودن خودم افتخار میکنم   

++من اصن کلن جنبه دیدن هیجانات جمعی را ندارم 

الان و اون موقع قیافه ام اینطوری:

*

فروغ :  

من از آن آدم ها نیستم که از دیدن کسی که سرش به سنگ می خورد عبرت بگیرم. 

من باید خودم زندگی را تجربه کنم و آن قدر سرم به سنگ بخوره تا درست هرچیز را درک کنم 

 

 

+ منم حتی !

منِ اول شخصِ همیشه مفرد :  

نه که حرفی نباشه واسه گفتن

اتفاقا حرف هست خعلی هم زیاده فقط من بلد نیستم بزنمشون

زورم بهشون نمیرسه

نه تنها زور من بلکه زور کلمه ها هم بهشون نمیرسه

وختی میپرسی "چرا ساکتی" و یه "نمیدونم چه مرگمه" جواب میگیری خودت تا تهش بخون که طرف انقد حرف داره و نتونسته بزنه که لال شده!

این حرفا مسموم ان! انگشت میندازی تو حلقت تا بالا بیاریشون میاد بالا ولی همونجا میمونه و بعضی وختا راه نفس کشیدنتم میگیره ولی بیرون نمیاد! فقط لال میشی

هی زور میزنی بگی! نمیشه

دوباره زور میزنی... دوباره و دوباره تا اینکه میری رو اسکرین سیور

اینجاس که ترجیح میدی ساکت باشی و یه مرگ چن روزه رو تجربه کنی تا اینکه هی زور بزنی و بجز درد گلو و چشمای قرمز چیزی واست نمونه!    

 

 + همینه رفیق 

وقتی جوابت را با سکوت ممتدم میگیری  

بفهم چقد کار از کار گذشته و .....  

 

++ آهنگ طوفانِ لیلا هم خوش نشسته این روزها

بیا و غلط بودن را تمرین کن

 

یه جایی توی یه وبلاگی  تیتر زده : 

 

*** جـایی که هــمــه چــی غــــلـــطـــه درســت بـــودن هم غـــلـــطـــــه   *** 

 

+ چقد راست میگه ! 

  چقد دلم میخواد هِی به این جمله فک کنم 

  چقد گاهی همه چی غلطه ... 

 

++ چرا سعی نمیکنی به رسم مردم دنیا زندگی کنی ؟