وقتی جان کافی رو میبرن برای اعدام با صندلی الکتریکی !
نگهبان ها دارن گریه میکنن ! پل اجکامب ( تام هنکس ) به کافی میگه :
وقتی روز محشر ، ازم پرسیدن چرا یکی از معجزات خداوند رو کشتم ، چی بگم ؟
بگم این شغلم بود ؟! شغل من ؟!
جان کافی ، با آرامش تمام بهش میگه : به خداوند ، پدرمون ، بگو که این لطفی
بود که در حق من کردی ! ... من خسته ام رییس ! خسته از این راه !
مثل یه پرستویی که توی بارون باشه ! خسته از نداشتن رفیق ، خسته از این
که نمی فهمم از کجا اومدم و قراره کجا برم ! و از همه بیشتر از زشتی هایی که
این مردم با هم انجام میدن خسته ام رییس ! از این همه درد و رنجی که توی
این دنیاست خسته ام ! انگار توی مغزم شیشه خورده ریخته باشن ! می فهمی ؟!
و من با دیدن این صحنه ، هربار به پهنای صورتم گریه میکنم ! برای مردی که
اینقدر خسته بود و اینقدر بار گناهان بقیه رو به دوش کشید ! برای تنهاییش !
+پ.ن: مسیر سبز را دوست داشتم !از اون فیلم هایی بود که توی موقعیت های مختلف که قرار میگیرم بعضی دیالوگ هاش عجیب به دادم میرسه !!!
+ منبع : سایت نقد فارسی: http://www.naghdefarsi.com