طی چند روز گذشته خیلی گرفتار بودم : درس و امتحان و دانشگاه و کارهای خیر !!!
احتمالا طی چند روز آینده هم سرم شلوغ خواهد بود :همچنان درس و مشق و دانشگاه و چند جلسه تدریس
اما کاش روزهای خوبی را درپیش داشته باشم !
+ دلم خنده میخواد و یه عالم خوشبختی !
منتظر رؤیایی ترین لحظات زندگیم ام.
البته اگه محاسباتم درست پیش بره !!!
+ چوب خط های انتظار یکی یکی پر می شوند و
در من شوق دیدار تو ای خوب ترین می رقصد....
هوای تابستون رو دارم؛
گرما و پنکه و
چرت بعد از ناهار و یک ملافه نازک و
سکوت ساکت خانه
+ حیف الان مجبورم درس بخوانم......
خواب دیدم /
زندگی با عصای مرگ قدم می زد/
خواب دیدم/
چارلی چاپلین می گریست و می گفت :/
سعی کردم بفهمند/
اما خندیدند/
(؟؟؟)