همین دیگه !
همین جوری دارن روزها می گذرن !
-
تفریح ام شده شمردن روزهایی که تا کنکور مانده !!!
منطقی اش را بخوای حساب کنی ۳ ماه و و دو هفته
بعضی روزها روز آدم نیست !
می فهمی که چی میگم !!!
کلن انگار اگه بشینی و دست رو دست بذاری و آب پرتقال هم بنوشی
یهو یه چیزی گیر میکنه تو گلوت !
چه خواسته که از صبح همون روز کذا
این در و اون در زده باشی و
از هر جا اومده باشی بیرون فقط یه اعصاب خط خطی واست مونده باشه !
کلن بعضی روزها، روز آدم نیست !!!
...
معرفت نیست در این قوم خدایا سببی
تا برم گوهر خود را به خریدار دگر
...
وقتی جان کافی رو میبرن برای اعدام با صندلی الکتریکی !
نگهبان ها دارن گریه میکنن ! پل اجکامب ( تام هنکس ) به کافی میگه :
وقتی روز محشر ، ازم پرسیدن چرا یکی از معجزات خداوند رو کشتم ، چی بگم ؟
بگم این شغلم بود ؟! شغل من ؟!
جان کافی ، با آرامش تمام بهش میگه : به خداوند ، پدرمون ، بگو که این لطفی
بود که در حق من کردی ! ... من خسته ام رییس ! خسته از این راه !
مثل یه پرستویی که توی بارون باشه ! خسته از نداشتن رفیق ، خسته از این
که نمی فهمم از کجا اومدم و قراره کجا برم ! و از همه بیشتر از زشتی هایی که
این مردم با هم انجام میدن خسته ام رییس ! از این همه درد و رنجی که توی
این دنیاست خسته ام ! انگار توی مغزم شیشه خورده ریخته باشن ! می فهمی ؟!
و من با دیدن این صحنه ، هربار به پهنای صورتم گریه میکنم ! برای مردی که
اینقدر خسته بود و اینقدر بار گناهان بقیه رو به دوش کشید ! برای تنهاییش !
+پ.ن: مسیر سبز را دوست داشتم !از اون فیلم هایی بود که توی موقعیت های مختلف که قرار میگیرم بعضی دیالوگ هاش عجیب به دادم میرسه !!!
+ منبع : سایت نقد فارسی: http://www.naghdefarsi.com