میان این برهوت، این منم؛ من مبهوت

خاطرات خانوم معلمی که منم...

میان این برهوت، این منم؛ من مبهوت

خاطرات خانوم معلمی که منم...

بی تو غیر از باد در دستم نبود!

کلن نداشتن رفیق فابریک یه غمه ! 

از دست دادنش هزار و یک غمه !!!! 

 

مخصوصن وقتی به زندگیت نگاه کنی ببینی بعد از ازدست دادن اونها بوده 

 که زندگیت تو دایره تکرار افتاده ...  

که فرو رفتی ...  

که درجا زدی. 

 

که دیگه از اون دوستی های ناب خبری نیست 

که بغض فروخورده ات را پشت این خط های دلتنگی جا میذاری 

که دیگه کسی نیست بهت بگه دیوونه تو من را داری 

چون دیگه اونها را نداری 

چون اینایی که داری دنیای غم چشمات را نمی خوانن 

شادی ت را هم ... 

بگذریم ! 

 

پ.ن : حالا یاد گرفتم دو دستی دوستی های ناب را باید چسبید که روبه رو م خالیه