آخه من چه جوری بگم عاشق این عروسک های خاطره انگیزم!
انگار که با کودکی هات رشد کردن
انگار که قدم به قدم باهات جلو اومدن
انگار که بخوان توی ایییین همه شلوغی لبخند را به لب هات بیارن.
آخه من چه جوری بگم چه قدر عاشق اشون!!!!!!
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستیم خراب می شود
+ همینطوری که شکیبایی میخوانه؛ همین جا؛ دقیقن همین جا
هی تکرار کنی:
تمام هستیم خراب می شود /// خراب می شود /// خراب می شود ///
بعد تا آخرش باهم بخوانید:
خراب می شود /// تمام هستی ام خراب می شود///
++ روزهای لعنتی!
و این منم
زنی تنها
در آستانه فصلی سرد !!!
امروز که به قول بچه ها بالاخره بعد از ۶ و ۷ ماه دوندگی و این در و اون در زدن توانستیم برنامه بزرگ داشت فروغ را برگزار کنیم .خیلی احساس غرور کردم از اینکه برنامه عالی بود .خیلی ها اومده بودند و خیلی ها موقع رفتن راضی بیرون می رفتند !
فروغ را خیلی دوست دارم !
در کوچه باد می اید
این ابتدای ویرانی ست
آن روز هم که دستهای تو ویران شدند
باد می آمد