نا محرم
داشتم از خیابون رد می شدم
یه زنه اونوره خیابون گفت :
می شه منو از خیابون رد کنی.
اومدم دستش رو بگیرم ،
دستش رو کشید .
داشتیم از خیابون رد می شدیم ،
ماشین زد بهش مُرد.
رفتم اونور خیابون سیگارم رو روشن کردم
و
مسیرم رو ادامه دادم.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 18:50 توسط علیرضا(دلقک)
|